ミ★ミبــــــازی روزگــــارミ★ミ | ||
|
مطمئن بـــــاش ، بــــــرو ... ضربــه ات كاری بود ، دل من سخت شــكست ... و چــــه زشت بـــه من و ســادگیم خندیدی بـــه من و عشقی پـــاك ، كه پــر از یـــاد تو بود ... و بـــــه ایـــن قــلـــب یتیم كه خیالم می گفت تا ابــــد مال تــــو بود ... تــــــو بـــــــرو تا راحت تـــر تــكه های دل خود را آرام سر هم بــنـــد زنــــم نظرات شما عزیزان:
دلم گاهی می گیرد
گاهی می سوزد گاهی تنگ می شود و حتی گاهی... گاهی نه... خیلی وقت ها می شکند خیلی وقت ها دلم می شکند اما هنوز می تپد...
یــک وقــتـایــی هــسـت کـــه
بـایـــد لــم بـدی یـــه گــوشـــه ... و جـــریــان زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور کــنــی . بــعـدشــم بــگـی : " بــــه ســلامــتـی خـــودم کــــه ایـنـقدر تــحـمـل داشـــتـم ! "
خــــــــدایا
من اینجا دلم سخـــــت معجزه مــی خـواهــد و تـو انـگـار مـعـجـزه هـایـت را گـذاشـتـه ای بـــرای روز مـــــــــــبادا . . .
▣ بـه بـعـضـیـام باســ گـفتـ※ــ . . .
▣ احتــرامـت ➨➞➙ ▣ دسِ خــودت ⇏ باشــه ▣ بیفتـــه دسِ مــــن میزنـــم ▣ 【لــت و پـارش】 میکنــم . .
خــــــــدایا
من اینجا دلم سخـــــت معجزه مــی خـواهــد و تـو انـگـار مـعـجـزه هـایـت را گـذاشـتـه ای بـــرای روز مـــــــــــبادا . . .
و عِشقـ ،
یکـ بیماریِ بدخیــ م ِ روحی بـود ..
ممکنهــــ✔ـــ کوتاــــهــ بیامـــــــ
ولی کووووووو تــــــــ✈ــــــااَ بیامـــ✘ــــ
آمدنت بدون سلام بود…
رفتنت بدون خداحافظ… چهـ جالب… نهـ سلام بلد بودیـ … نهـ خداحافظ…
بازی بدی را شروع کردیم…
من باختم دلمــ را… تو همچنان دلــ می بری…
مات شدم …
از رفتنت ! هیچ میز ِ شطرنجی هم درمیان نبود … این وسط فقط یک دل بود … که دیگر نیست!
امشب تمام گذشته ام را ورق زدم …
پر از لحظه های سیاه ، لحظه های داغ و پرالتهاب بی قراری ، دلتنگی افسرده ، خاموشی ، سکوت ، اشک ، سوختن …. چیزی نیافتم . نفرین به بودن وقتی با درد همراه است…
تو راحـ ـ ـــت بخوابـــــ ـ ـ …
من مشق گریهــ هایم هنـــوز مانـده…
روزگارتان از رحمت *الرَّحْمَنُ الرَّحِیم* لبریز...
دستانتان از نعمت * رَبُّ الْعَالَمِين* سرشار... چشمانتان به نور*اللَّه نور السَّموَاتِ وَالَارض* روشن... کفه ترازویتان در ردیف * فَأمَّا مَن ثَقُلَت مَوَازِینُه * میزان باد. زندگانیتان * فِی عِیشَةِ رَّاضِیَة * باد. و عاقبتتان * عِندَ مَلِکَ الْمُقتَدِر" ختم به خیر باد... پاسخ:❤
تو راحـ ـ ـــت بخوابـــــ ـ ـ …
من مشق گریهــ هایم هنـــوز مانـده…
جـوابــ اینـ همهـ عاشــقیــ …
مـنـتــظر مانـدنـ … پـشـتـــ خـطـیـسـتــ کهـ … تــا ابــد خاموشـ استـ …
بازی بدی را شروع کردیم…
من باختم دلمــ را… تو همچنان دلــ می بری…
تنهایی هم عالمیه واس خودش ماهی یه بار شارژ می خری
وقتی اس میاد مطمئنی ایرانسله و ۲ ساعت دیگه نگاه می کنی و مجبور نیستی به یکی دیگه تقاص پس بدی
همیشه نمی شود خود را زد به بی خیالی و گفت
تنها آمده ام ...تنها میروم... یک وقت هایی!! شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای کم می آوری.... دل وا مانده ات یک نفر را می خواهد!! که تا بی نهایت...... عاشقانه دوستش داری.........!!! پاسخ:آبجی جون ممنون از حضور پرمهرت
یک جفت چشم سیاه . . .
یک جفت چشم آسمانی . . . یک جفت چشم سبز . . . خیلی ها برای این ها شعر مینویسند . . . اما تو . . . صاحب آن چشم های قهوه ای ساده هستی . . . که شعرت را تنها من میدانم . . .
بود سوزی در اهنگم خدایا
تو میدانی که دلتنگم خدایا دگر تاب پریشانی ندارم نه از اهن نه از سنگم خدایا
تســــبــیح میشوم زیر انگشــــتانت
دانـــه دانــــه میـــرانـــی ام تا خــــودت را بالا ببـــــری . . .
میدونی سخت ترین چیز برام چیه؟؟
اینکه هم اسم عشق دوران مجردیت هستم... میترسم وقتی منو با پسوند "جان" صدا میزنی...میگم نکنه" اون" یادت بیاد... هیچ وقت به همسرتون درباره کسی که دوستش داشتین چیزی نگین حتی اسمشو. ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
سلام دوست پر احساسم. تو این ماه زیبا ما رو هم از یاد نبر
![]() ![]() ![]() پاسخ:سلام عزیزم،ممنون از حضور پرمهرت،محتاج دعاییم فاطی
![]() ساعت20:51---28 خرداد 1394
وای از نیمه شبی که بیدار شوم
تو را بخواهم و خود را در اغوش دیگری بیابم ![]()
ممنون از نظرات زیبات
![]() پاسخ:مرسی گلم همچنین ❤
زمان مدرسه هم اینایی که اتود نوک هفت دهم داشتن
همیشه توی ذهنم تو یه دستهبندی جدا قرار میگرفتن . اینایی که به ما نمیخورن ! ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ: ❤
فرق مدرسه و دانشگاه :
اگه به مدرسه دیر برسی مجبوری بری نیمکت آخر بشینی.... ولی اگه به دانشگاه دیر برسی مجبوری بری نیمکت اول بشینی....
روسری اذیتت می کنه ؟ دلت می خواد وقتی قدم می زنی باد توی موهات بپیچه ؟
وقتی کـفـتر رو کله ات ریــــــــــــــــــــــــــد می فهمی حجاب مصونیت است نه محدودیت
دختــره 13 سالشه استاتوس گذاشته خیلی سخته ببینی عشقت دستاش تو دستای کس دیگس
من 13 سالم بود پشت کمدمو به امید پیدا کردن یه راه به سمت سرزمین نارنیا بررسی میکردم
دوستان عزیز بهم مشاوره بدید :
به نظرتون بعد از این که فوق لیسانسم رو گرفتم فلافلی بزنم یا آب هویجی ؟ ؟؟؟ !
همین که خدا سیستم صوتی وز وز پشه مگس رو
روی گنجشک و کفتر و کلاغ پیاده سازی نکرده جای تشکر داره !
دیشب یه پشه نیشم زد پاشدم دنبالش کردم بالاخره گوشه اطاق خفتش کردم اومدم بکشمش یهوگفت بابا ! راست میگفت من باباش بودم آخه خون من تو رگاش بود ! تا صبح تو بغل هم گریه کردیم !
یکی باید پیدا شود که به مادران سرزمین من بفهماند که اگر شام دیشب خوردنی بود، همان دیشب خورده میشد بعععععله...
خیلی قشنگه که شب زیر نور چراغا دست کسی که دوسش داری رو گرفته باشی و توی ساحل قدم بزنی بعد یه دختر از پشت سر بگه :بابایی، مامانم رو بیشتر از من دوس داری پس.. بعد هردورو بغل کنی بگی شما دوتا دنیای منین...
بعضی وقتهــآ..از شدت دلتنگیــــ ،
گریهــ کهــــ هیچ...!!!دلــ♥ــَت می خــوآهــَد ؛ هــآی هــــآی بمیــــری...! حرفمو میفهمی یا نه؟؟
دوستت دارم همین....
این نه قابل محاسبه است نه قابل شمارش، حتی نمی توانی میزانش را تخمین بزنی! بی انتهاست تا وقتی هستم تا وقتی هستی، هست به امتداد زندگی...
آرامشــی می خواهم...
خلوتــی می خواهم... تــو باشی و من در کنار هـــــم … تو … سکوت کنــی… و مــن گوش کنم..! خـــ ــدا شانـــ ــه های مارو فقــ ــط برای اینکــ ــه کوله بـــ ــار غــ ــم هارو بزاریم روشون نیافریده آفریده تـــ ــا گـــ ــاهی بندازیمشون بالا و بگــ ــیم: بــــ ـــی خــــ ـــیال..!
به توسوگند
به رازگل سرخ وبه پروانه که درعشق فنامیگردد زندگی زیبانیست آنچه زیباست تویی توکه آغازمنولحظه ی پایان منی....
دقت كردين !يه مغز گردو ميخوري، اندازه 3 تا مغز گردو لا دندونت گير ميکنه!
ابــرها را کـنار زده ام منــتظرت
بـر پـشت بـام دلـم دراز کـشیـده ام تـا لبـخـندت را در آغـوش گـیـرم. بیـا کـه آسمـان سیـاهـم ستـاره زیـاد دیـده مـاه کـم دارد تـا بـدرخشد چـشمـانـم.
بعضی ها با عشق زندگی میکنن....
بعضی هایم با زندگیشان عشق میکنن اما وقتی عشق تو دنیای آدما نباشه.... یا آدما دارن فقط زندگی میکنن یا زندگی بیچارشون میکنه..... هی روزگار... لعنت ب دنیای بی عشق....
فرقی ندارد
چه ساعت از شبانه روز باشد؛ صدایت را که می شنوم خورشید در دلم طلوع میکند...!!!
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست...
سرش پایینه و سرگرم کارشه
صداش میکنم بر میگرده سمتم - جونم ؟! - یه چیزی بگم ؟! - یه چیزی نه شما صد تا چیز بگو خانومم ؟! - میشه بخندی ؟! با تعجب از حرفم به خنده میفته ... - واسه چی اینو گفتی الان ؟! - آخه میدونی ؟! - چیو ؟! - " تو که می خندی انگاری منو خوشبختی میبوسه " قهقهه میزنه و همونجور که داره میاد سمتم میگه : - آهااااااای ؟! جز من یکی دیگه خیلی بیجا میکنه عشقمو ببوسه ... وایسا بینم ...
تڪیـﮧ گـآهَم بآش !
میخـوآهَم سَنگـینی نِگـآه ایـن مَرבُمِ حَسـوב شَهـر رـآ تـو هـَم حـِس کنـی ایـن مَرבُم نمیتَـوآننـَב ببیننَـב בست هآیِمـآن تـآ این اَنـدآزه بِہم می آینـב !
اگر دنیای ما دنیای سنگ است
بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحر رنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است
خاطراتـــت صــــف ڪـــشیـدہ انـد یڪـی پـــس از دیگـــری !
حـــتـی بعضـی هاشـــــان آنــقـــدر عجـــولـــنـد ڪـہ صــــــف را بهـــــم زدـہ انـــــد ! و مــــــــــــن فـــرار مـے ڪــنــــــم از فڪـــر ڪـــــــــردن بـہ تــو مـــثــل رد ڪـــــــــردن آهــنگــــــــی ڪـہ خــیــلـــــــی כوســـتـــــــــش دارم خــیــلــــــــــی ! |
|
[ : بازی روزگار ] [ ] |